آرامش اینترنت
ارسال مطلب جدید
ویرایش

آخــــــر و عاقبتِ زرنگ بازی

 یه روز صبح روزنامه نگاری داشت می رفت سرکار ولی به خاطر تصادفی كه شده بود توی ترافیك گیر افتاده بود.

اون وقتی دید ترافیکه و سر ساعت به محل کارش نمیرسه تصمیم گرفت همینجا كارش رو انجام بده و از تصادف یه خبر داغ تهیه كنه.
جمعیت زیادی دور محوطه تصادف جمع شده بودن و این نشون میدادیه اتفاق خیلی بدی افتاده! 
بنابراین خبرنگار برای رسوندن خودش به محل تصادف فكری كرد و بعد فریاد زد:
بذارید رد شم... خواهش میکنم بزارید رد شم... من پسرشم! من پسرشم!
ولی وقتی به صحنه ی تصادف رسید فکر میکنید،چی دید ؟!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یه الاغ



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ادامه →